همبستگي با زندانيان سياسي

Friday, July 04, 2003

برگرفته از وبلاگ نکته

روز سوم

امروز، سومين روز اعتصاب غذای فرود سياوش پور و من است

همان طور که ديروز نوشتم، اين اقدام، حرکتی نمادين برای ابراز همدردی و همراهی با دانشجويانی است که در روزهای گذشته، در اصفهان، مشهد و تهران دست به اعتصاب غذا زده و خواستار رهايی دانشجويان دربند و داشتن حق برگزاری مراسم 18 تير و مجازات مهاجمان به خوابگاه ها و تجمعات دانشجويی بوده اند


روز گذشته، دانشجويان دانشگاه فردوسی مشهد، در چهارمين روز اعتصاب غذای خود، در حالی که به دليل عدم همراهی مسئولان دانشگاه حال تنی چند از آنان به وخامت گراييده بود، به دنبال درخواست دانشجويان دانشگاه های تهران، اصفهان و مشهد، با صدور بيانيه ای اعتصاب غذای خود را شکستند

اما اعتصاب غذای دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايی و رجايی تهران همچنان ادامه دارد و امروز وارد چهارمين روز خود شده است

من گمان می کنم، مهم مدت اعتصاب غذا نيست. توسل به اين شيوه حتی برای يک روز يا کمتر از آن، يک ساعت، فريادی رساست که می خواهد ديوارهای سکوت را فرو بريزد؛ وقتی که گمان می برند صداها را خاموش کرده اند

دوستان دانشجوی من در داخل ايران! بی شک شايسته ی درود و ستايشيد که در اين شرايط، حتی برای اندک زمانی خود را ناگزير می بينيد تا که حق خود بازستانيد و لب از سخن نبنديد به ناچار بايد که لب به طعام نرسانيد

ما شرمساريم که اکنون از اين فاصله تنها توانسته ايم در لب بر غذا بستن همراه و در کنارتان باشيم؛ گرچه احساس می کنيم، قلبمان آنجا و نزد شما می تپد

و اين تهيدست، اکنون چه دارد نثارتان کند جز کلامی که در حضور شما، همچون شمعی است پيش روی آفتاب؟


ترانه بخوان تو با لبان دوخته

بگو بگو که خورشيد
کدام وقت
به سمت خواب خودش خيز برداشت
که صبح کشور من
نماز شام می خوانند؟
مگر ترانه بخوانی
تو با زبان بريده
تو با لبان دوخته
تو با سرنگ هوا
که باغ مقتل صور است و شهر مدفن شاعر
که ميهنم زندان
بيا و بخوان
نه اين محرمعلی خان دست بردار است
نه آن پزشک احمدی
و نه فرشته ی شمشير کش بی چشم

بيا و نگو که گفتنی مانده است
برای نگفتن
حروف بسيارند
کدام اتفاق پيش از اين نيفتاده بود؟
چقدر در خيابان به انتظار می مانی
و روزنامه می خوانی؟
مگر نمی دانی
که خوابگاه، رودی به سوی بيداری است؟
چرا به سمت همان راه نمی افتی
که اسم خودت را به صندوق اندازی؟
در انتخابات اين حوالی بی نام
برنده ای
نمی توانی يافت

از دفتر شعر: روزنامه ی تعطيل

0 Comments:

Post a Comment

<< Home